چند روزی بود که به منطقه آلبوعفریه شمالی سوسنگرد وارد می شدیم(دی 59). احساس کردیم علی رغم خانه های روستایی که از روبرو بر حرکت ما دید داشت منبع آب آن که در انتهای روستا بود محل مناسبی برای استقرار دیده بان بود. لذا به جهت نا امن کردن آن یک روز با چند نفر از برادران رفتیم تا منبع آب را بزنیم. یک قبضه بازوکا با چند راکت آن را برداشته و حرکت نمودیم. لازم به ذکر است بازوکا راکت انداز ضدتانک سازمانی ارتش در سابق بود و از رده خارج گردیده بود اما به واسطه جنگ این اسلحه را در اختیار سپاه گذاشته بودند. دو راکت بازوکا داخل یک جعبه چوبی قرار داشت. ابتدا چند گلوله در فاصله بیش از 700 متری به سمت منبع شلیک شد که به آن برخورد نکرد. من گفتم نزدیک می روم و آنرا می زنم خلاصه از مدرسه آجری هم عبور کردم و در حالیکه امکان داشت عراقیها که از پشت که دید و تیر داشتند من را بزنند در محل مناسبی در فاصله حدود 300 متری به طرف منبع شلیک کردم که از فاصله بسیار کمی از آن عبور کرد و به آن برخورد نکرد. به هر حال اگر دیده بان دشمن داخل آن بود شانس آورد. اما این باعث شد تا حداقل امنیت منبع آب برای دیده بانی به خطر بیافتد.